🔹 اتفاق اینطور رخ داده که پسر من و یکی از دوستانش در آخرین زنگ تفریح(حدود ساعت ۴ عصر) در حیاط مدرسه مشغول بازی و شیطنت بودند و گویا پشت یکی از ناظمهای مدرسه راه افتاده و ادای او را درآوردهاند.
🔹 در این حین، یکی از بچهها، پسرم را هل میدهد و او به ناظم برخورد میکند.گویا مدیر مدرسه، این صحنه را از دوربین یا پنجره دفتر مدیریت مشاهده کرده و پسر من و دوستش را به دفتری که هیچ دوربینی در آن وجود ندارد برده و مورد ضرب و شتم قرار داده است.
🔹 مدیر مدرسه به دلیل جثه درشتتر پسر من، او را بیشتر کتک زده بود، طوری که کف آن اتاق پر از خون شده بود. وقتی به خانه رسیدم، بدون اینکه از او بپرسم چه اتفاقی افتاده، او را به بیمارستان بردیم و پس از عکسبرداری، گفتند بینی او شکسته است. پزشک معتمد پزشکی قانونی پس از معاینه گفت که غیر از شکستگی بینی، پرده گوش پسرم هم پاره شده است.
🔹 امروز هم قرار بود با مدیرکل آموزش و پرورش استان، جلسهای در این زمینه داشته باشیم، اما وقتی به محل جلسه رفتیم، متوجه شدیم ما را به جلسه عمومی آقای مدیرکل دعوت کردهاند که دهها نفر دیگر هم پیگیری مشکلات خود بودند.
🔹 در این میان، حرفهای عجیب مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش مبنی بر اینکه «باید ببینیم پسر شما چه کار کرده که چنین برخوردی با او شده»، من و برادرم را به شدت عصبانی کرد؛ ما تاکنون برای اینکه پیگیری را به حاشیه نکشانیم حتی به مدرسه هم نرفته بودیم..









Saturday, 1 November , 2025